۞ امام علی (ع) می فرماید:
آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » یادداشت
  • شناسه : 621
  • 05 آگوست 2015 - 9:49

صندلی نشینان/ مادر دل می سوزاند ونامادری دامن

در حاشیه اجلاس رؤسای نواحی آموزش و پرورش کشور صندلی نشینان/ مادر دل می سوزاند ونامادری دامن به قلمِ فرهاد غلامی – معلم رامهرمزی یک هفته ای هست که بحث داغ معلمان درهر کوی وبرزن شنیده میشود از افزایش حقوق معلمان گرفته تاطنزهای نیش دارو بعضا تمسخر آمیز؛ دراین بین درفضای مجازی سیل تبریکات ودل […]

در حاشیه اجلاس رؤسای نواحی آموزش و پرورش کشور

صندلی نشینان/ مادر دل می سوزاند ونامادری دامن

به قلمِ فرهاد غلامی – معلم رامهرمزی

  1. یک هفته ای هست که بحث داغ معلمان درهر کوی وبرزن شنیده میشود از افزایش حقوق معلمان گرفته تاطنزهای نیش دارو بعضا تمسخر آمیز؛ دراین بین درفضای مجازی سیل تبریکات ودل و قلوه گرفتن ویقه دریدن هم به راه، در شهر ما رامهرمز هم که گل وبلبل!
  2. کمی به عقب برگردیم : از رتبه بندی معلمان با هم تراز نمودن حقوق معلمان با هیئت علمی دانشگاهها توسط حاج بابایی تا افزایش ۳۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومانی فانی وحالا افزایش ۱۵۰تا ۶۰۰ هزارتومانی که اخیرا توسط بطحایی معاون پشتیبانی وزارت اعلام گردید. از ۴ سال پیش بود که نوای رتبه بندی معلمان گوش ملت را کر نمود وآن قدر آن را در بوق وکرنا گذاشتند که بعد از انرژی هسته ای دومین تکیه کلام مردم شد حقوق معلمان. حاج بابایی قول داد که معلمان در رده هیئت علمی دانشگاهیان قرار می گیرند چون کار ورسالتشان در جامعه یکی است شغل هر دو شغل انبیاست وعلیهذا… .
  3. از نگون بختی معلمان دوره صدارت حاج بابایی به سر آمد وکار به نفر بعد سپرده شد.آقای فانی آن پیر کهنه کار صحنه تعلیم وتربیت معرفی گردید این کار را غیر کارشناسی خواند وبیان نمود “مگر می شود برای ارج نهادن به خواسته های فرهنگیان از آنها پژوهش وتحقیقات مندلیف وانیشتین را مطالبه نمود ” دلمان به ادامه مسیر هموار خوش گشت تا اینکه پس از پیگیریهای مکرر وطاقت فرسای این وزیر خدوم!! طرح در اسفند ماه سال ۹۳ در هیئت دولت تصویب شد ولی آن وعده های آنچنانی وآن همه تکریم وتقدیس به افزایش ۳۰۰تا ۸۰۰ هزار تومانی آن هم از اول مهر فروکش نمود. واین مطلب بارها از طرف وزیر در محافل رسانه ای وبرای آخرین بار در اجلاس روسا بیان گردید. ولی بلافاصله آقای بطحایی از افزایش ۱۵۰ تا ۵۳۰ هزارتومانی این طرح با کالبد شکافی جزییاتش خبر داد. (تناقض گویی وزیر با معاونینش)
  4. “فرزندم به من می گفت بابا چرا دروغ می گویی کفران نعمت هم کار خوبی نیست این همه گلایه وبیزاری از آن چیست ؟ بش گفتم برای چی؟ گفت مگر هر روز در تلویزیون اعلام نمی کنند که حقوقتان افزایش یافته است بگذار این حرفا را سایر کارمندان دولت بزنند که ۱۰سالی یکبار حقوقشان افزایش می یابد نه شما که هر سال ۱۰ بار. باور کنید جلو بچه خودم هم کم آوردم از این همه لطفی که دیدم”. آیا این عوام فریبی نیست ؟چرا معلمان را زیاده خواه جلوه می دهند؟ چرا فقط حقوق و مطالبات فرهنگیان رسانه ای می شود؟ و چرا رتبه بندی معلمان شد بازی با اعداد و ارقام و هزاران چرای دیگر…؟
  5. علاوه بر مشکلات برون ساختاری در جهت عدمِ تحقق حقوق حقه معلمان، مشکلات درون ساختاری هم وجود دارد واین است که در آموزش وپرورش دو گروه اساسی با هم در تقابل هستند. گروه اول معلمان یا همان پیش قراولان خط مقدم هستند که در کلاس های درس حاضر شده و بار اصلی آموزش وپرورش بر دوش آنهاست و مستقیم درگیر نسل امروزی! هستند. وگروه دوم،کارکنان ستادی که تمام تصمیمات آموزشی وغیر اموزشی را می گیرند. از آن جا که کسانی که برای معلمان تصمیم گیری می کنند همان گروه دومی هستند که از کلاس درس و آموزش فراری (وگاهی هم متنفر) می باشند لذا یک پارادوکس در نظام آموزشی وجود دارد.
  6. هر ساله در تابستان جهت شروعی با نشاط، همایشی تحت عنوان اجلاسِ روسا در تهران برگزار می گردد. در این اجلاس که هیچ یک از معلمان واقعی حضور ندارند و طبق ضرب المثل قدیمی که می گفتند “مادر دل میسوزاند ونامادری دامن” در این اجلاس همه نامادری هایی هستند که هیچ گاه دلسوز واقعی فرزندان زیادی خود یعنی معلمان نیستند و چندین عکس یادگاری و امسال نرمش های صبحگاهی هم به آن اضافه شد!!! ای کاش مدیری شجاعت می داشت و در این اجلاس از حقوق از دست رفته ی معلمان و طنز شدن آنها در کوچه وبازار فریاد بر می آورد و یا گلایه های معلمان را فریاد می زد. ای کاش مدیرانی به جای ژست گرفتن در جلوی دوربین ها و ترس از دست دادن میزِ ریاست خود بلند می شدند وعلت پرداخت نکردنِ اضافه تدریس های معلمان از بهمن ۹۳ و همه ی مطالبات سالهای قبل تا الان را جار می زدند از مطالبات پرداخت نشده ی وعده داده در صدا وسیما شکایت می کردند. ای کاش شیر پاک خورده ای بلند می شد ازعدم پرداخت به موقع سرانه مدارس و مقروض بودنِ مدیران مدارس دربازار، از نبودن وسایل سرد وگرم کننده ، وایت برد و دستگاه سالم کپی در بعضی مدارس سخن می گفت. ای کاش در بین روسا کسی از جنس معلم هم حضور داشت وبا صداقت وصراحت می گفت من راننده آژانس ودلال بازارم و معلمی شغل سوم وچهارم من است. ای کاش کسی می گفت که نمودار رشد در میزان قبولی و ورود به دانشگاهها یک رشد کذایی است که با رها نمودنِ حساسیتِ امتحانات و چندین بار امتحان گرفتن از دانش آموزان بدست آمده است و نتیجه ی آن فارغ التحصیلان کم سواد و بعضا بی سواد امروزی از دانشگاههاست و ای کاش کسی می گفت که صندلی اجلاس روسا ی فردا را معلمان امروزی تربیت می کنند که هیچ انگیزه ای ندارند…

وزیر

والسلام

فرهاد غلامی – معلم رامهرمزی

۱ دیدگاه

  1. احمدرضا رجبی

    با درود بر همکار بسیار عزیز جناب آقای غلامی
    جانا سخن از زبان من که نه جانا سخن از زبان همه هم نه اما سخن از زبان ما می گویی . درود بر شما . اما گوش شنوا وجود ندارد و سخنان زیبای شما همچون آب در هاون کوبیدن است . این سخنان و وعده ها هم برای این است که اول مهر معلمان ساده دل و خوش باور کلاس ها را پر کنند و آقایان جلو دوربین صدا و سیما بادی در غب غب انداخته و بگویند واین است مدیریت !

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.